سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای کاش ...

اری .. صدایم نمی رسد ... فرشته ها باید دعام کنند انگار ... آغوش زمین یخ بسته ... ابرها رو صورت ماه را پوشانده اند ... قطره قطره عاشقی چشمهام به باران نشسته اند ... شبهای انتظارم کی سحر خواهد شد ... دل من را دریاب ...

باز هم ....

تا کجا ی جاده میروی به سوزاندن دلم ... بس نیست ؟

این همه هیاهو راه انداخته ای که باشی ....

باشد باش ... حرفی نیست ....

هیچ حرفی ....

دل من را درد از همان روزنخست با خودش برد و مرا ویران کرد ...


[ شنبه 91/7/29 ] [ 1:46 عصر ] [ هستی ... ]

[ نظر ]