سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای کاش ...

اری .. صدایم نمی رسد ... فرشته ها باید دعام کنند انگار ... آغوش زمین یخ بسته ... ابرها رو صورت ماه را پوشانده اند ... قطره قطره عاشقی چشمهام به باران نشسته اند ... شبهای انتظارم کی سحر خواهد شد ... دل من را دریاب ...

امشب از آن شب هایی است که باید بمان ...

باید بمانی ...

چلچراغ نم کند کسی ...؟ ریسه نمی کشد ..؟

گلبارانی در کار نیست ...؟.

گلی ...کیکی ... شمعی ...؟

تولد است آخر ...

های بهمنی ...امشب ، شب آخرت شب بدن من است ....

شب عاشقانه سازی ها ....

اما کو ...کجاست ... کسی ... تبریکی ... ؟

آه ... دلم ... دلم ... دلم ....

دیشب را کابوس بودنش سیاهی کشید روی خوابم ...

و لرزه افکند بر جانم...

امشبم را تنهایی ...

مثل هر سال ...

من و دلم ...

روز بودنمان را تا ته انتظار میبافیم به بودن ......

بودن تو ... بودن او .... بودن ما!!!!!

 


[ شنبه 91/12/5 ] [ 8:48 صبح ] [ هستی ... ]

[ نظر ]