این بیتهای پرت پر از اشتباه را
شرحی از عاشقانهی پنهان حساب کن):
هی ذره ذره ذره دلم را مذاب کن
هی جرعه جرعه جرعه شبم را شراب کن
هی تکه تکه تکه بساز این شکسته را
با من برقص و زندگیام را خراب کن
بگذار تا گناه " تو" را مرتکب شوم
اصلن مرا نوادهی شیطان خطاب کن
از حرفهای خستهی یک مست پاپتی
شعری بساز و دور گلویم طناب کن
زندان حصر من غ (ق)زل دستهای توست
تسخیر کن، محاصره کن، انقلاب کن
در من جزیرهایست که متروک مانده است
پهلو بگیر ... در دل من اعتصاب کن
اینجا هوای حادثه ابریست خوب من
بگذر از این جزیره... کمی آفتاب کن
افتاده جام از لب این لحظههای مست
فکری به حال خلسهی بعد از شراب کن……
[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 2:45 عصر ] [ هستی ... ]
[ نظر ]